امیرمحمود جون بابا

آبی بیکران خزر

اینم یه عکس جدید از عزیز دل بابا با آبی بیکران خزر اینم بگم : امیر محمود عاشق دریا و آبتنی تو آبه وقتی می بریمش دریا دیگه برگشتنمون و دل کندن امیر محمود از دریا کلی ماجرا داره !   ...
19 مرداد 1394

ببرم بازي کنم !؟

تو ايام عيد امسال شهر حال و هواي ديگه اي داشت عید امسال هم شهرداري هر ميدان شهر را با سمبلی از عيد تزئين کرده جالب بود . يک روز با خانمي و امير محمود به ميدان شهدا رفتيم که به صورت کلبه روستائي طراحي شده بود کلي عکس گرفتيم اتفاقاً عکسهاي خيلي خوبي شد بعد که بر مي گشتيم يه امبولانس کنار ميدان با راننده و همکارشون آماده خدمت بودند امير محمود تا اونو ديد داد زد من ببرم خونه بازي کنم گفتم اون دوتا آقا را هم ببريم گفت بله دوست دارم ببرم خونه بازي کنم   ...
9 مرداد 1394

ارسال فایل به گوشی یا رایانه دیگر و بالعکس با Baidu WiFi Hotspot

  نرم افزار های زیادی برای ارسال فایل به گوشی وجود دارد که حتی کارائی خوبی هم دارد مثل FilePush  ، Zapya  ، SHAREit ، و ... ولی امروز می خوام یه نرم افزار فوق العاده سبک برای ارسال فایل به رایانه یا گوشی از طریق وای فا ی رایانه برای دوستان معرفی می کنم  که فوق العاده است  که می توانید یه شبکه با رمز جدید به دوستانتان معرفی نمائید و از ان طریق نسبت به ارسال و یا دریافت فایل از آن طرق اقدام نمائید . اگر  کامپیوتر   شما WiFi دارد نیز میتوانید از این نرم افزار برای انتقال اطلاعات بین موبایل و کامپیوتر استفاده کنید.  این نرم افزار برای انتقال فایل از WiFi &nb...
7 مرداد 1394

توصیه هایی خواندنی از شیخ مجتبی قزوینی

آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، در سال 1318ق . در قزوین متولد شد . تحصیلات مقدماتی را در شهر قزوین به پایان برد و بعد راهی نجف اشرف گشت و حدود 7 سال در آن سامان مقدس بماند و از اساتید و عالمان بزرگی چون سیدمحمد کاظم یزدی و میرزا محمدتقی شیرازی کسب فیض کرد . وی پس از بهره مندی کامل از رشته های مختلف علوم معقول و منقول و کمال پذیری باریاضات و عبادات، خود انسانی بزرگ و کامل گشت و در شمار کاملان و بزرگ عالمان اسلام درآمد و از سال 1347 ق . در حوزه علمیه مشهد، شروع به تدریس کرد و 40 سال در مرکز علمی مشهد بدین مهم اشتغال داشت و پدرانه و با رفتاری مهربان به حال و احوال طلاب رسیدگی می کرد . زندگی بسیار ساده ای داشت و از نیازهای خود چشم می...
7 مرداد 1394

ربط مامان به امیر محمود

چند وقت پیش با امير محمود و مادرش که مي رفتيم پارک امیر محمود تو پياده رو از اينطرف به اون طرف مي رفت خيلي شيطوني مي کرد آخه رفتن به پارک را دوست داره و کلی ذوق می کنه  مادرش هم هي بهش مي گفت اين کار رو نکن اون کار رو نکن شیطونی نکن پسر جون نَپَـر پسرم ، امير محمود که خيلي خسته شده بود اومد دست منو گرفت گفت مامان چه ربطي به من داره!!!؟   ...
7 مرداد 1394

نون آور خونه

  امروز خونه عزیز جون عمو قاسم می خواست بره نانوائی تا نون بگیره بچه ها هم کلی بهونه گرفتن که همراه عمو برن آخرش نتیجه این شد که عمو قاسم با دوچرخه خودش و امیر محمود و نازنین هر کدام با دوچرخه خودشون دنبال عمو قاسم راه افتادن تا برن نون بگیرن اگه تصورش رو هم بکنید کلی خندتون می گیره نه !؟ حالا جالبش اینه که وقتی امیر محمود نون آور خانواده نون خرید و آورد از انجائی که نون گرم خیلی دوست داره یه تیکه نون گرفت مشغول خوردن شد بعد مدتی اومد پیش من و گفت بابائی نونم رو شستم خوشمزه تر شده مثل اینکه رفته بود آشپزخونه و واقعاً نونش رو شسته بود با چه لذتی می خورد و من با دو چشمام داشتم با تعجب فراون نگاش می کردم آدم بعضی وقتها چه چیزها ...
7 مرداد 1394